یادداشتهای روزانه

Friday, May 11, 2007

صدفهای بوشهر





باورم نمی‌شد، یک مشت صدف، صدفهای دریای بوشهر، آن هم اینجا در دورترین نقطه زمین

در من و ماه و خانه‌ام گفته بودم شاید کسی در آن سوی دریاها صدای صدفهایم را می‌شنود، شنید. زیباست که در عصر ارتباطات دختری از بوشهر وبلاگم را خواند

سمیه عزیز، صدفهایت زیباترین هدیه‌ای بود که به دستم رسید، برای همه چیز سپاسگذارم

Sunday, May 06, 2007

سه قطعه کوتاه





صدف
کنارساحل تازه از خواب پرید
می‌خواست دوباره به دریا برگردد
پرنده ماهیخوار تند اورا بلعید
صدف
هنوز خواب دریا می‌دید

-----------------------------------

کولی
کنار آتش
نرم و موزون می‌رقصید
باد مست
با شعله هم‌آغوش شد
آخرین رقص کولی
رقص آتش و باد بود

-----------------------------------

دیروز
کودکی ازترس باد
ساقه بادبادکش را محکم
در دست می‌فشرد
امروز
با نگاهی مشتاق
در آسمان
به دنبال رویاهای گمشده‌اش می‌گردد