یادداشتهای روزانه

Saturday, July 29, 2006

من و ماه و خانه ام





خانه ام روی آبهاست
روی آبی‌های سرد
خانه ام روی موجها می‌رقصد
بالا وپایین می‌رود

گاه از دلتنگی موهایم رابدست باد می‌سپارم
تا عطر نارنجهای سرزمینم را بیابد

وقتی خانه ام روی آبها می‌رقصد
من با قصه نارنچ و ترنج کودکیم
وبوی آشنای سرزمینم
به خواب می‌روم

خانه ام روی آبهاست
امروز دریاجه آرام است

خورشید بر بام خانه ام می‌تابد
با صدفهایی که از کف دریا آورده ام
گردنبند می‌سازم

خانه ام روی آبهاست
ماه بزرگ وسنگین روی آبها افتاده است
امشب میهمانی مهتاب است

من و ماه و خانه ام
هر سه روی آبها می‌رقصیم

صدا ی گردنبند صدفم در باد می‌پیجد
شاید کسی در آن سوی دریاها
صدای صدفهایم را می‌شنود

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home