یادداشتهای روزانه

Friday, May 11, 2007

صدفهای بوشهر





باورم نمی‌شد، یک مشت صدف، صدفهای دریای بوشهر، آن هم اینجا در دورترین نقطه زمین

در من و ماه و خانه‌ام گفته بودم شاید کسی در آن سوی دریاها صدای صدفهایم را می‌شنود، شنید. زیباست که در عصر ارتباطات دختری از بوشهر وبلاگم را خواند

سمیه عزیز، صدفهایت زیباترین هدیه‌ای بود که به دستم رسید، برای همه چیز سپاسگذارم

3 Comments:

At 12:43 PM , Anonymous Anonymous said...

ویدای عزیزم..میدونی چی تو این دوستی های اینتر نتی جالبه ؟/این که از کسانی که توقعی نداری بالاترین میزان محبت رو دریافت میکنی ..دفعه پیش که مامانم ایران بود یکی از خواننده های وبلاگم یه عالمه واسم لواشک محلی داده بود ..و این خود عشقه ها!!!.

 
At 12:26 PM , Anonymous Anonymous said...

Hard to believe finding you in vancouver!....I like your writings.
Best...

 
At 10:17 AM , Anonymous Anonymous said...

ما منتظر مطلب جدیدیم(لبخند)

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home