یادداشتهای روزانه

Tuesday, November 11, 2008

بی فصلی


پائیز که می شود دلتنگ ِ دلتنگم
بهار ها بی تاب و بی قرار
تابستان خاطره ها را دور می زنم
زمستان یک تکه یخ ماسیده روی حجم زندگیم
عجب چهار فصلی ساخته دلم
فصل تازه ای می خواهم
برای رویئدن
چیزی در درونم
مثل انارهای سرخ پائیز
هزار دانه شده

4 Comments:

At 12:30 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام
امیدوارم که هیچ موقع دلتون پائیزی نباشه و همیشه دلتون گرم و لبتون خندان باشه.

 
At 12:33 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام
براتون کامنت گذاشتم ولی فکر کنم یادم رفت اسمم رو بنویسم، پیری دیگه کاریش نمی شه کرد.

 
At 11:59 PM , Blogger Unknown said...

ویدای عزیز و مهربانم.نمی دانی از دیدن کامنت ها و مهربانی ات چه خوشحالم.من هم همیشه دوستت دارم و به دوستی تازه مان می بالم.آوید

 
At 2:50 AM , Anonymous Anonymous said...

سلام ويداجان مممنونم كه هستين شما هميشه لطف داريد و ممنونم بزرگوار

 

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home