یادداشتهای روزانه

Tuesday, March 16, 2010

ماهی قرمز کوچولوی سفره عید

دست می‌کشم روی سوزنی ترمه سفره هفت سین. طرح و رنگ پارچه وبوی قدیمی آن با عطر تازگی سنبل و سبزه و نقل بیدمشک و تنگ بلور ماهی قرمز، همه با خود خاطره‌هایی را در من زنده می‌کنند که دلم را می کشانند به شادیهای زیبای دوران کودکیم
این روزها ی دمدمه‌های آخر سال، با دنیای ایمیلها هر روز نامه الکترونیکی جدیدی دریافت می‌کنم از سنت عید نوروز و سفره هفت‌سین و این که چه چیز روی سفره باشد و چه نباشد... دیروز ایمیلی رسید که حکایت از عربی بودن سنبل داشت. قبل از آن هم یکی دیگر که به خاطر خدا ماهیهای قرمز کوچک را نکشیم که نسل آنها در معرض نابودی است. آیا به راستی چنین است؟ تا آنجا که اطلاع دارم، سنبل یک گل هنلدی است مثل همه گیاهان دیگر به سایر نقاط دنیا سفر کرده و در کشور ما هم سالیان درازی است که زینت بخش سفره‌های هفت‌سین عیدمان شده. بوی خاص آن همیشه تداعی سال نو دارد. حتما همه به خاطر دارید روزهای پایانی اسفند را، بساط دست‌فروشهای کنار خیابانها، سبزه و ماهی و گل و تخم مرغ رنگی و شمع و سمنو... اغلب، این بساط را خانواده‌های کم بضاعت برای کاسبی شب عید به پا می‌کردند. تنگ ماهی را که از بچه‌ها می‌خریدیم عیدیشان هم با قیمت ماهی حساب می‌شد. قیافه‌های شادشان را به خاطر دارید
باری، نترسید! ماهیها صدها سال است که با ما عید را جشن می‌گیرند و زندگی و نور و رنگ را به خانه‌هامان می‌آورند. ماهیهای قرمز کوچک، اگر سر سفره ما نباشند منقرض می‌شوند، زیرا هرسال هزاران هزار ماهی در حوضچه‌ها پرورش داده می‌شوند، فقط برای عید، و از این راه تعداد زیادی ارتزاق می‌کنند، چه آنانان که تجارت بزرگ دارند و چه آنهایی که به صورت دست‌فروشی ماهیها را شب عید برای ما می‌آورند
سفره هفت سین را با سین اول سلامتی بگشایید و با دلی خوش، با تنگ ماهی و سنبل و سمنو به پیشواز نوروز، این جشن باستانی سرزمینمان ایران بروید
عید همگی مبارک